تولد سه سالگی پرنسس آرنیکا
شعر نابی بودی
آفتاب و بهار با تو امدند
طوفان شد و پیکانی آتشین در نقطه ای از جهان فرود آمد
و من با تو باور کردم
که میشود همبازی رنگین کمان در باران قدم زد
فرشته مامان سه سال زمینی شدنت مبارک
ادامه مطلب منتظرتم
تولدت مبارک دردونه مامان و بابا
تولد امسالت رو با رنگ بنفش و گل تزیین کردیم
دختر نازم تولد امسالت در کنار سیزده تا دوست همسن برات خیلی جالب و پر از شیطنت بود
کل جشن یکجا بند نمیشدید و همش در حال بازی بودید
شما که کلا توی جمع نمیرقصی گاها با نگاه به بقیه دوستات میومدی وسط و یه قری هم میدادی
مراسم شمع فوت کنی و فشفشه و بریدن کیک که عاشقشی و بدون هیچ اصراری تا اخرش هستی
و قسمت جالب تولدت مراسم فوت کردن شمع دسته جمعی با دوستات بود که اصلا اجازه نمیدادین من شمع رو روشن کنم سریع یکیتون زودتر از بقیه خاموشش میکرد و خیلی جالب و به یادماندنی بود و همچنین قسمت انگشت زدن به کاپ کیکایی که براتون سفارش داده بودم که با کلی شور و حال بچگانه انگشت میزدین و میخوردین
همه این قسمتا رو فیلم دارم برات که در اینده حسابی ذوق میکنی با دیدنشون
یه مورد دیگه اینکه صبح تولد عسل جون بهت صبحانه داد و به خاطر اینکه از صبح کار زیاد داشتم نرسیدم بهت ناهار بدم البته بماند که خودت میوه و ... خوردی ولی موقع جشن میگفتم ارنیکا بیا نانای کن میگفتی مامان بزار پفیلامو بخورم ،ارنیکا بیا تو فیلمت باش مامان بزار چوب شورم رو بخورم میام
کلا گرسنه بودی و نمیدونی با چه اشتهایی موقع عصرونه ماکارانی میخوردی اونم بدون حضور من رو مبل نشستی و دو بشقاب ماکارونی خوردی
همونطور که گفتم به خاطر شیطنتتون خیلی عکس از مراسم ندارم و به همین دلیل مراسم عکاسی رو با نصفه باقیمانده از کیک گذاشتیم برای اخر شب که شما هم حسابی سرحال بودی و با مامان همکاری کردی
ولی اینو بدون که جشن تولدت رو خیلی دوست داشتی و کلی بازی کردی و خوش گذروندی
خب بریم عکس ها رو با هم ببینیم
و اینم خنده های شیرین تر از عسلم
میز عصرونه تولد آرنیکایی
اسم دوستات که در جشن تولد سه سالگیت کنارت بودن(شایلین ،اترینا ،درسا ،فاطمه ،صبا ،سانیا ،امیرعلی، نیروان ،دانیال،هلنا،مهدیس،مهرسا و پارسا)
آراد و عسل و فاطمه هم تشریف داشتن که از شما بزرگتر بودن و طه فسقلی عمه سمیه که خیلی کوچولو بود
دخترک نازنینم انشاالله همیشه شاد باشی و آرزوهات در دسترس
میبوسمت هزارتا
بای بای