آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

آرنیکا شادی زندگی

10 روز اول

1392/4/27 22:02
نویسنده : مامان زری
943 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام یکی یکدونه مامان نمیدونم برات بگم یا نه آخه میدونی دختری هفت روز تمام تو رو تو بیمارستان نگه داشتن چون زردی داشتی و من خیلی غصه خوردم کلی هم گریه میکردم  ولی ناراحت نشو مامانی تموم شد.

 

 

                                         

تا وقتی که تو بیمارستان بودی من و بابایی روزی سه چهار بار میومدیم و تو رو که تو دستگاه بودی نگاه میکردیم و اون بدن کوچیک و خوشگلت و لمس میکردیم، دوری از تو خیلی برامون سخت بود

جوجه من...

صبح روز هشتم وقتی آقای دکتر گفت که مرخصی خیلی خوشحال شدیم فوری زنگ زدیم بابا جون  تا بره گوسفندقربونی بخره و برای سلامتی تو نازدونه قربونیش کنه.

وقتی خواستیم بیایم خونه اول شما رو بردیم پیش دوستهای بابایی که توی همون بیمارستان کارمند بودند و کلی قربون صدقت رفتن و گفتن که خیلی زیبایی... بعد هم که رسیدیم خونه مامان جون، بابا جون، عمه سمیه ودختر خاله مامانی منتظرمون بودن و برای دیدن تو لحظه شماری میکردند چون تا اون موقع فقط عکست دیده بودند.

غروب بابایی رفت این آناناس خرید تا عکسهایی از تو با آناناس بگیره ،خدایی بابایی خیلی خیلی خوشال بود خوشحالی رو تو تمام حرکاتش میشد دید.

 

 

 

 

 

واقعا هم مثل پروانه زیبایی مامانی

 

ببین چقدر کوشولو بودی مامان چان

گل برای گل

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)