نیم سالگی نفسم
به به چه کیک خوشتلی، شمعم که 6تا داره بله دختر مامان ماهش شده
ای عزیز ترین مامانی و بابایی شش ماهگیت مبارک
میبوسیمت یکی مامان یکی بابا
اینم کادوهات
ناز نازی مامان پنج ماهتم تمام شد و وارد ماه ششم شدی، امروز رفتیم پیش آقای دکتر :وزنت مامان جان فقط 500 گرم اضافه شده بود، الان 6.700 وزنت و قدتم 67 س. ولی مامان زیاد خوشحال نیست چون هر کاری میکنه وزنت بالا نمیره، آخه چرا؟ مامان از امروز باید غذای کمکیت شروع کنم، دختر مامان دیگه میتونه فرنی،حریره بادوم وحتی سوپ هم بخوره. الهی قربونت برم که غذا خور شدی.
آرنیکا خانوم دوست نداره دمر بخوابه، فقط دوست داره بشینه یا وایسته، مامان جان نی نیا تو سن تو دیگه خودشون دمر میفتن ولی تو تا حالا سه چهار بار بیشتر دمر نشدی ای تنبل خانوم...
آها باالاخره وایستادم، حالا پول منو بدین من میخوام برم.
وقتی با خودت بازی میکنی یا جیغ میکشی یا میگی هو هو ، مثل الان...
مامان جان شما همینجوریم خیلی خوشگلی پس احتیاجی به برس و سشوار نیست،بعدشم تو که مو نداری.
اینجا مامان مهمونی دوره ای داشت از بس اذیت کردی خودت خسته شدی،عاقبتت شد این...
خوب اینم آرنیکا خانوم و هلنا ناز نازی دختر خاله فتانه، هلنا 80 روز ازت بزرگتره...
مامان جان لباس هلنا رو ول کن شیطون
مامانی خوشگله دو سه روز خیلی تب داری و همش گریه میکنی، آقای دکتر گفت به احتمال 90 درصد داری دندون در میاری، دیدم خیلی گریه میکنی این هویج دادم دستت تا به لثت بمالی
امیدوارم هر چه زودتر دندونت در بیاد اینقدر اذیت نشی گلم.
اینم بقیه عکسای شش ماهگیت مامانی
چه دختر مودبی،به به
آرنیکا خانوم یه امضا میدی؟