آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

آرنیکا شادی زندگی

15 ماهگی جوجه طلایی در قالب عکس

  ماهگیت مبارک فرشته کوچولو خونه   این کیکم تقدیم به تو نازدونه از وقتی تو قند عسل به زندگیمون اومدی زندگیمون شادتر از قبل شده الان یه خانواده سه نفره خندون و سر حال هستیم ازت متشکرم وروجک من   برای دیدن بقیه عکس ها بیاین ادامه مطلب ...
1 ارديبهشت 1393

دندان هفتم و هشتم دختر نازم

مین و مین عزیز دلم دندون های هفتم و هشتمت هم در تاریخ 1393.1.7 در اومد البته این بار بابایی متوجه دندونات شد ولی این بار خدا رو شکر اذیت نشدی البته یکی دو شب یه کوچولو تب داشتی ولی زیاد نبود که بخوای استا بخوری. دخملم دندان های پیشین مرکزی بالا و پایین و همچنین دو تا دندان جانبی پیشین فک بالا رو داشتی و الان هم دوتا دندون جانبی پیشین فک پایین رو در اوردی مبارک دخمل نازم باشه ...
8 فروردين 1393

جشن قدم طلا خانوم

طلا خانوم مامان بالاخره موفق شدم به مناسبت تاتی کردنت در تاریخ 1392.12.8 برات جشن قدم بگیرم البته نمیشه گفت جشن چون بیشتر شبیه مهمونی بود آخه میدونی گلم، پسر خاله مامانی و خانوادشون از گرگان اومده بودند تهران و پنجشنبه مهمون ما بودند و منم تصمیم گرفتم برات کیک بگیرم و به این بهونه برات جشن قدم بگیرم یعنی در واقع کمال استفاده رو از موقعیت پیش آمده بردم و این لحظه رو نیز برات ثبت کردم البته کادوت رو از قبل تهیه کرده بودم و منتظر این موقعیت بودم امیدوارم همیشه تو زندگیت گام های استوار برداری و ما هم همیشه از موفقیت هات لذت ببریم اینم خانوم خانوما،خوشگل خانوما بقیه در ادامه مطلب ...
8 اسفند 1392

سیزده ماهگی سوگلی

  ماهگیت مبارک عزیزم دختر نازم،شیرین ترین شکلات زندگیم روز به روز شاهد بزرگ شدنت هستم و غرق در شادی تو هم روز به روز شیرین تر میشی با اون کارهای بامزت من و بابایی و حتی باباجون و عسل جون و دایی ها رو هم عاشق خودت کردی اگه دو روزی نتونیم بریم خونه باباجون،همه زنگ میزنن که چرا نمیاین و اگه خودتون نمیاین هر جوری شده آرنیکا رو بفرستین بیاد ما دلمون براش تنگ شده،اینقدر عزیزی شما،خانوم خوشگله 1392.11.5 رفتیم پیش دکی جون همه چیز خوب بود ولی وزنت مثل همیشه پایین بود وزن یکسالگیت:9 کیلو قد یکسالگیت:74 سانت عاشق این مدل نگاه کردنتم   دوست های خ...
1 اسفند 1392

راه رفتن فرشته کوچولو ی من

  راه میرم و راه میرم                    آهسته آهسته راه میرم راه میرم راه میرم                         دست به جلو راه میرم عزیز دل مامان از روز جمعه 1392.11.25 دو سه تا قدم بر میداشتی و زودی از ترس مینشستی ولی از امروز یکشنبه 1392.11.27 تعداد قدم هات خیلی بیشتر شده و خودت هم کلی ذوق میکنی وقتی راه میری و به نظر من دیگه میشه گفت دخمل مامان داره راه میره آرنیکای مامان در سن یکسال و 27 روزگیش تونست با پاهای کوچولوی قشنگش رو زمین بیکران خداوند به تنهایی قدم برداره ...
27 بهمن 1392

پنجمین و ششمین دندان دختر نازم

مین  و   مین                 خورشید خونه ما، پنجمین و ششمین دندان نازت هم در تاریخ 1392.11.24 نیش زدن البته بعد چند باری تب کردن که کلی اذیت شدی و کلی هم بی اشتها شدی الان حدود یکماهی هستش که بعد از دادن قطره آهنت،دندونهای نازت رو با مسواک انگشتی برات مسواک میکنم که خدایی نکرده دندونات سیاه نشن ،امیدوارم که موفق بشم دندان های پیشین مرکزی بالا و پایین رو که داشتی و الان هم دو تا دندان پیشین جانبی فک بالات در اومده عزیزم مبارک دخمل نازم باشه ...
24 بهمن 1392