19 ماهگی گل خوشبوی مامان
ای بوی هر چه گل
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
ادامه هم داره
گفتم یادتون نره
وقتی آرنیکا با یه توپ تو پارکینگ مشغول بازی میشه
آرنیکا و اولین تجربه دوچرخه سواری البته با دوچرخه هستی جون
وقتی آرنیکا حوصله نداره
آرنیکا و بادکنکش
آرنیکا و اولین خیار بوته ای که از حیاط بابا جونش کنده
کلی هم ازخوردنش لذت برده
دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه
بوس بوس